کد مطلب:313582 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:167

این پول، مال این بچه سید است
3. جناب مستجاب الدعوه همچنین از عموی بزرگوارش، جناب آقای سید جعفر مستجاب الدعوه نقل كردند كه گفت: وقتی كه پدرمان از دنیا رفت سرپرستی ما با پدرت بود. در آن ایام روزی به پدرت می گویم: من كفش مدل جدید می خواهم (آن زمان، قیمت چنان كفشی یك دینار بوده است). پدرت به من می گوید: برو از حضرت اباالفضل علیه السلام یك دینار بگیر بیاور، تا من برایت آن كفش را بخرم! من رفتم به آقا حضرت اباالفضل العباس علیه السلام عرض كردم: برادرم گفته یك دینار بده. این را گفتم و آمدم در كفشداری نشستم (پدر و جدم، هر دو، كفشدار حضرت اباالفضل العباس علیه السلام بودند).

بعد از لحظاتی شخصی وارد حرم شد و یك دینار در ضریح انداخت، ولی باد آن را از ضریح خارج كرد و به حركت درآورد. خدام مانند اینكه دنبال گنجشكی بروند دنبال دینار دویدند، ولی هیچ كدام نتوانستند آن را بگیرند و دینار یكسره آمد و در جلوی كفشداری افتاد و من آن را برداشتم! یكی از خدام گفت: این پول مال این بچه سید است، دیگر كاری به كارش نداشته باشید.

اكنون عمویم زنده است و من خودم، شفاها، این قصه را از عمویم شنیده ام و در وقت نقل قصه، جمعی از دوستان نیز حاضر بودند و آن را شنیدند.